-
آدرس سایت
1390/05/19 20:36
به آدرس سایتم مراجعه کنید: www.Blacknotes.net
-
ماجرای فیش ها و گروه سرود مارشال!
1390/05/06 10:37
سلام! اول: دامنه وبلاگ من blacknotes.net که یه سال پیش ثبت کرده بودم امروز به پایان رسید! یخورده حالم بهتره چون وقتی فیش های واریزی سه برگ رو زیر دفتر تلفن توی حال پذیرایی! به همراه مقادیری خط خطی ِ خودکار آبی و قرمز و سیاه، پیدا کردم! شده بود وسیله تست جوهر خودکار! بدین ترتیب دوازده هزارتومن بنده زنده گشته و از این...
-
غرغرهای یک آدم پیسد آف!
1390/05/04 12:44
نسلام! اولاً از حالم نپرسید که الان خیلی داغون و عصبانی و قرمز هستم! خب قرمزیش بخاطر تی شرتی هستش که الان پوشیدم ولی عصبانیتم واسه اینه که بخاطر اینکه من یک آدم نسبتاً کودن و خرفتی هستم و وسایلم رو هی زرت و زرت گم می کنم باید مبلغ پانزده هزارتومان ناقابل! و دو هزار تومن دیگه از جیب نامبارکم بره... بابا آخه چه وضعشه!؟...
-
از آدمای خودخواه و مغرور متنفرم
1390/04/25 16:39
خیلی بده که یه نفر از دوس داشتن بقیه سو استفاده کنه و مغرور بشه و یه آدم گوه به تمام معنا بشه! * اگه اون کاره جور بشه برام چی میشه! به به !
-
سگ دو برای زنده ماندن
1390/04/17 21:05
زندگی ارزش دویدن دارد ; حتی با کفشهای پاره ...
-
ویوا پولسکا تو کله پزی!
1390/04/13 10:24
سلام! این خیلی باحاله که یه روز بالاخره ساعت 8 صبح رو دیدم و با یه وضع ناجور که نمیخوام توصیف کنم ( عاقلان دانند! ) از خواب ناز ِ مزخرف ِ گرم تابستونی بیدار شدم! ... همین که تو حال و هوای خواب و بیداری بودم یهو یه ویبره ای از زیر کلم حس کردم و سریع گوشیمو از زیر بالش درآوردم و دیدم بله Big Smoke هستش ... گفتش الان...
-
حقیقت محض
1390/04/10 19:26
نه اسمش عشق است ، نه علاقه ، نه حتی عادت; حماقت محض است دلتنگ کسی باشی که دلش با تو نیست...
-
چطور میشه فرار کرد؟
1390/03/18 20:42
یه چند وقتی نیستم رفقا.. یه چیزاییه که نمیشه توصیفش کرد... + آهنگ کلاسیک; خنکی کولر، بوی نویی ِ تی شرتی که برام خریده، دلهره ای که بدجور تو دلم مونده و خاصیتشو از دس داده، رفت و آمد مسیرایی که چش بسته میتونم برم، مسخره شدن همه چیز با هم دیگه و خنده های احمقانه ای که پشتش یه شاسیه واسه نگه داشتنشون...
-
طعم شیرین بعضی از جدایی ها
1390/03/08 20:59
اصلاً ~ دیگه خر ِ کیه! واقعاً نارحتم کرد... دلمو شکست. دیگه تموم شد نه اس ام اساشو جواب میدم نه زنگاشو. بهتره دیگه راجبش حرفی نزنم که راحت فراموشم بشه و از ذهنم پاکش کنم. امروز صبح که از خواب پا شدم مثل یه غنچه وا شدم... قرار بود امروز A رو ببینم... خیلی به خودم نرسیدم ولی خبر نداشتم که اون حسابی خودشو آراسته بود! ......
-
ملاقات در آدیش
1390/03/02 21:56
سلام ! چه طورین؟ حالتون خوبه؟ امیدوارم که حالتون خوب خوب باشه. منم حالم خوبه همین الان که توی کافی نت نشستم و دارم این مزخرفات رو براتون مینویسم تقریباً نیم ساعتیه که از پیش ~ اومدم البته این سری دیگه نمیخوام مزخرف بنویسم میخوام خاطره یه بعد از ظهر خوب رو اینجا ثبت و موندگار کنم. باهم رفته بودیم بیرون... ساعت دوروبر...
-
یه مشت مزخرف قابل هضم!
1390/02/30 19:10
سلام ! امروز که اینجا در خدمت شمام انقدر بدنم خسته و کوفتس که نوشتن چرندیاتی به این طول و درازا از من بعید به نظر میاد... بعد از کلی کمک در تمیز کردن خونه از نصب پرده گرفته تا شیشه پاک کردن و کارهای کوچیک و بزرگ الان احساس آرامش میکنم... البته خیلی خیلی هم آروم نیستم، چون یه سری بحث و جدل هایی با کاتالینا کردم که...
-
صحیفه ی کانکتیه!
1390/02/25 16:18
مسلمان نیست، کسی که روی مودم وایرلسش پسورد میگذارد و همسایه اش شب بدون اینترنت میخوابد!
-
اعصابم خورده
1390/02/24 10:48
سلام ! آیا داستان کارگر ساختمانی را شنیده اید که به زیر غلطک رفت؟؟؟ بله ... چون من بزودی به زیر غلطک رفته و له و لورده میشوم. این داستان صد در صد واقعیست. الان که دارم این روزنوشت رو مینویسم-تقریباً ساعت ده و ده دقیقه- خیلی عجیبه واقعاً که من بیدارم! البته خیلیم عجیب نیست چون برای یه کار فوری بیدار شدم و از خونه زدم...
-
تخلیه ی چندین روز ننوشتن!
1390/02/21 11:45
سلام ! چه سلامی چه علیکی؟ یه دقیقه به فاصله زمانی پست قبلیم با این پستم نگاه کنید؟ ... آخه چرا من اینجوری شدم! من که هر روز میومدم تو این وبلاگ استفراغات ذهن رودل کرده ی خودم رو میریختم این تو و شما هم با دیدن این صحنه اوقی میزدین و منو خوشحال میکردین ( عجب توصیف باحالی) ! ... من که هر روز یه بامبولی درست میکردم تا...
-
قهقرا...
1390/02/14 16:49
دقیقاً نمیدونم دارم چیکار میکنم.
-
اندر مضامین مشکلات بشری!
1390/02/01 19:57
سلام! اول بگم درسته موهامو کوتاه کردم ولی هیچ چیز از ارزش های من کم نشده و نمیشه! چرا که بنده بسیار خوشتیپ هستم؟ نه ! چون که اصلاً تیپ و قیافه مهم نیست مهم ذات آدم هاست، البته درسته که من خیلی خوشتیپم ( ! ) ولی نباید به تیپ و ظاهر کسی توجه کرد مهم درون آدم هاست و من میدونم که دارم این جملات مزخرف تبلیغاتی و پندآموز و...
-
شرح مختصر یه روز گند ِ خوب !
1390/01/26 18:44
رسیدن گوشی سامسونگ گلکسی مینی و سر و کله زدن با یه سری منوی عجیب غریب جدید به علاوه یه بعد از ظهر داغ که توی باشگاه کاراته برای یه پا بلند کردن تقلا میکردم میتونه یه روز خوب و در عین حال گند رو رقم بزنه... خیلی ممنونم. پانوشت یک : قضیه ش مفصله بعداً کلاً تعریف میکنم پانوشت دو : موهامم کوتاه کردم شدم مثل خربزه ی تازه...
-
خوشتیپ ترین چرت نویس دنیا!
1390/01/19 20:56
سلام! اولاً که قربون همه تون برم یا نرم؟ میرم. چه خبرااا؟ خب من که کلی خبر دارم. اول اینکه عمل مادرم با موفقیت انجام شد و الان هم حالش خوبه ولی هنوز بیمارستانه، البته چند روز دیگه فکر کنم مرخص بشه و من در پوست لطیف خودم نمیگنجم! خبر دوم اینکه یکی از دوستای قدیمیم رو پیدا کردم و دوباره با هم چاق سلامتی(!) میکنیم و...
-
سال نو ، شروعی دوباره!
1390/01/08 19:21
سلامی به گرمی بوی جورابی که مرده را از قبر فراری میدهد! سال نو شما مبارک باشه امیدوارم سلامت باشید و تندرست چرا که هیچ چیز بهتر از سلامتی نیست و اینو هر آدمی میدونه ; من اصولاً اندکی ( یکم بیشتر ) انسان مادی و پول دوستی هستم اما این چند وقت که حال مادرم یکم بد شد و الان هم در بیمارستان بستریه تا بعد از سیزدهم که دکترا...
-
تمام شد ...
1389/11/23 19:28
من مورچه ای رو مسخره می کردم که سال ها عاشق یه تفاله چایی بود... خودمو فراموش کردم که زمانی عاشق آشغالی بودم که فکر می کردم آدمه !
-
سناریوی تکراری
1389/11/17 17:19
توی آرایشگاه نشستم و صدای سه تا آرایشگر که با قیچی هاشون یه هارمونی منظم درست کردن رو میشنوم... مجری شبکه چهار هم از مزخرفاتی که براش نوشتن بگه حالش داره بهم میخوره ; بخاطر همین هم چند ثانیه ای مکث میکنه ... بعد به مزخرفاتش ادامه میده .. همه هم وانمود می کنن به نشنیدن ... با قیچی های تند و تیزی که به موهام میزنه منو...
-
کشف جدید
1389/11/14 22:35
چرا عاقل اصلاً کند کاری؟
-
آسوده نخاطر...
1389/11/14 00:33
دیروز ~ زنگ میزد و اس ام اس میداد ; منم آخر جوابشو دادم ... یکم مزخرفیجات گفت که اصلاً حوصله ش رو نداشتم ; اونم نداشت. روزای مزخرف و لنگ درهوایی رو دارم میگذرونم. چهلم مادر دوستم هم باید برم خیلی ناراحتم. قرار بود مثلاً جمعه بریم کافه با بچه ها ، ولی کنسلش کردم چون کار واجب تری داشتم... به هرحال میگذره روزام ... راستی...
-
<بدون شرح>
1389/11/11 19:43
-
خنده بر لب میزنم...
1389/11/08 21:33
خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من... ورنه این دنیا که ما دیدیم ; خندیدن نداشت.
-
چهارپایه را بزن و ببین چه جور میرقصم از خوشی...
1389/11/06 01:50
دلهره دارم ... نه بخاطر اینکه خیلی کار بدی کرده باشم ... میدونم که جر و بحث همش هست ولی خب توی جر و بحث بعدی حصاری برای قایم شدن ندارم... مثل یه محکوم به اعدامم که توی شمارش ساعت های نیمه شب خسته شده و میخواد که دیگه دلهره ای براش نمونه ... بیست بار آهنگمو بازپخش میکنم امــا با دیدن عکس های سیاه سفید بازم دلم میخواد...
-
چند ماه که از فراموشیت میگذرد ; ...
1389/11/05 15:15
نوک قلمم به ته دیگ کلمات خورده....دیگر از اوج خیالم پرت شده ای به ناکجا اباد ذهنم..کنار هزاران نامرد دیگر!.. گلایه نکن که تقصیر خودت بود...گفته بودم که وقتی باشی با -حرارت بودنت-پیاز داغ حرف هایم زیاد می شود و حال نوشتن دارم نه حالا که سرما خورده ام در هوای نبودت ...
-
عقلت کمه خوشتیپ ؟
1389/11/03 15:48
انقدر بدم میاد از آدمایی که توی این هوای به این سردی لباس کم میپوشن که مثلاً بگن ما خیلی مقاوم و قوی هستیم! + استیوپیدها ... + به غیر از کسایی که نمیتونن لباس بخرن.
-
روز مزخرفی که تلخ شد!
1389/10/30 23:47
روز زیاد خوبی نبود ولی بدم نبود! بعد از صرف یک فنجان قهوه ی زهرمار ( فوق العاده تلخ ) رفتم بیرون و سرمای هوا و دیگه... توی تاکسی صندلی پشتی نشستم ; یه دختر - از اینایی که پوتین میپوشن تا زیر گردن - با مادرش نشسته بود و با یه بچه تقریباً 3-4 ساله... دختر ِ بغل من نشسته بود یعنی درواقع کاش بغلم بود ولی منظورم کنارمه ;...
-
بدون شرح
1389/10/29 18:50
نام اثر : بدجنس Wicked