دلهره دارم ... نه بخاطر اینکه خیلی کار بدی کرده باشم ... میدونم که جر و بحث همش هست ولی خب توی جر و بحث بعدی حصاری برای قایم شدن ندارم... مثل یه محکوم به اعدامم که توی شمارش ساعت های نیمه شب خسته شده و میخواد که دیگه دلهره ای براش نمونه ... بیست بار آهنگمو بازپخش میکنم امــا با دیدن عکس های سیاه سفید بازم دلم میخواد که پخشش کنم... لعنت به فردا ... ای بابا زندگی که به آخر نرسیده گورپدر نتیجش! ... (تق)
این نیز بگذرد
فکرش رو هم نکن
ببخشیدا!!! گور پدر نتیجه ی چی؟
همیشه یه جای کار میلنگه. جالبه. یک ساعت دیگه دوتا امتحان رو با هم باید بدم. تقریبا ... می خورم. فقط این نیست. از حماقت مسئولین محترم دانشکاه(عمدا می گم دانشکاه. بلدم بگم دانشگاه.) انتخاب واحد هم افتاده تو زمان امتحانا. دغدغه ایجاد کرد و نتونستم درسمو بخونم. الان هم با خونسردی کامل هنسفری زدم به گوشم و سیاوش گوش می کنم تو کافی نت دانشکاه. هر کی هم می بینه فکر می کنه من چقدر خوشم. درست فکر می کنن. من خوشم. اما سرخوش. خیلی دل گنده ام
بابا ایول تو دیگه کی هستی!
کجا بابا نرو وایسا
حسین
نتیجه ی چی آقا حسین ؟
خودتو اذیت نکن... درست میشه رفیق.../
درست،شد!
حسین یه چیزی اون قالبرو اگه ساختی هیچی اما اگه نساختی فعلا ولش کن
گیر می کند هوا، به آخر کوچه خالی
30 ثانیه بیشتر نمونده/لعنتی بزن زیر چار پایه...حالا دارم جون میدم.