یادداشت های سیاه

تناقضات مدرنیسم ارتجاعی !

یادداشت های سیاه

تناقضات مدرنیسم ارتجاعی !

اَبـَر پست ِ شب یلدا ! D:


سلام!


اول اینکه جا داره از غیبت کبری خویشتن ( ! ) که به علت خوردن من توسط سرما بود معذرت نخواهی کنم و بگم که میدونم که چقدر منتظر بازگشت من و مزخرف نوشتن من بودید ولی خب چیکار کنم سرماخوردگیه و کسلی و کوفتگی و آب دماغ و فرت و فرت و سرفه های خشک که مثل اره برقی گلوی مبارک بنده - تعریف از خود نباشه - رو جر میده میره پایین... زنگ زدم به سروان تمپنی ( سامان ) و یکم اختلات-درست نوشتم؟- کردم باهاش و اونم زارت زد توی برجک ما گفت صدات شبیه لوچیانو پاواروتی شده !  گفتم خوبه حالا قیافم شبیش نشده ! ... دیشب رفتم درمانگاه و بعد از کللللی گندِدماغی ِ مستر پذیرش نوبت هشتاد و نهم به اینجانب رسید و منم به انتظار وایسادم و بعد از دو ساعت راهی مطب دکتر شدم و چندتا قرص و شربت نوشت و بعد رفتم اما نکته ی مهمش اینجا بود که ماشاالله پر از هلوهای انجیری و درختی و همه جوره خلاصه بود! چیزیم که جالبشون کرده بود این که با تمام کلاس بالاییت و فیس فیس و پوتین تا زیر گردن و هزارقلم میک آپ، صدای فین فینشون گوش آدم رو نوازش میداد و درواقع براشون یه نقطه ضعف تلقی میشد که چرا یه دستمال همراشون ندارن و اینطوری باید ضایع بشوند! ... از اونجایی که همه مفسر سیاسی-اجتماعی-اقتصادی شدند و دو روز از اجرای طرح یارانه ها میگذره من هم گفتم که یک نظری بدم تا خالی از عریضه نمونم و یه چرندی بلغور کرده باشم! ... همه چیز که میخواست گرون بشه حالا من نمیدونم چرا مردم هول کردن ؟! ... با این چندرغازی هم که میدن به ملت پول یه بار رفت و آمدشون به خارج از شهر و یه دونه قبض آب و یه لیتر بنزینم نمیشه ! ... فکر کنم دیگه با بنزین لیتری هفتصد  کم کم باید منتظر دیدن گاری های دو اسبه و چهار اسبه توی شهر باشیم و برامون عادی بشه! تازه هروقت هم مهمون خواست بیاد خونتون بپرسین چند نفر میان اگه بیشتر از دو نفر بودن راه ندید D: بعدش بگید به اندازه خودتون غذا و میوه هم بیارین! ... خب این مثلاً قرار بود اَبـَر پست ِ شب یلدا باشه ولی خب چون دلم پُر بود و چند وقتی هم مزخرف نگفته بودم اینه که یکم طولانی شد... از همینجا با سرفه های خشک فراوان و با چشمان سوزناک و قرمز شده و اورکت به ارث رسیده از پدربزرگ پدر ِ پدربزرگم و یه لیوان شیر داغ و یه برش کدو ! و عکس هندونه ی قرمز که باعث شده صفحه ی مانیتورم خیس بشه شب یلدا رو به همه ی ایرانیان و فارسی زبانان در سراسر این گیتی، و تمامی زبان نفهمان D: که فارسی بلد نیستن تبریک میگویم و امیدوارم که امشب که بلند ترین شب سال میباشه فوق العاده به شما خوش بگذره و لذت ببرید. ما که میخوایم به همراه خانواده به خانه ی یکی از اقوام نه چندان نزدیک برویم و بساط عیش ونوش و محفل طرب رو براه کنیم... البته مادر و پدرم الان رفتن و بنده و برادران میاییم، دیگه چیکار کنم عشق به وبلاگ نویسی و شما دوستان ولم نمیکنه دیگه ! 



پانوشت یک : پست خفن رو حال کردی!؟!؟!

پانوشت دو : شرط میبندم نود و نه درصد شماها حوصله خوندنش رو ندارید!

پانوشت سه : واقعاً آدم باید قدر سلامتیش رو بدونه چون سلامتی نباشه آدم فارت میشه!

پانوشت چهار : دیگه فکر کنم ابر پستم به اندازه کافی ابر باشه و پانوشتا کافی !




نظرات 8 + ارسال نظر

حالا که گرما سرماتو خورد،سریعا جواب اس ام اس های ما را بدهید.

بزودی کامینگ سون میکنیم!

fRed 1389/09/30 ساعت 19:57

بخش درمانگاه خیلی باحال بود

نظر لطفته فرد جان !

رزا 1389/09/30 ساعت 20:15

بخشه درمانگاه و سخرانیه سیاسی اجتماعی اقتصادیت واقعا باحال بود .بازام مثله همیشه فوقع العاده نوشتی

راس میگویی؟ مرسی

مومو 1389/09/30 ساعت 20:17 http://mo-mo.blogsky.com

ما که خوانیم و هر چه به انتها رسیدیم لبخندمان گنده تر شد...
خوش بگذرد مهمانی...

قربان لبخندت!

عسل 1389/09/30 ساعت 21:19

اولا ادم زارت میشد حالا فارت میشه؟
یلدای تو هم مبارک جوجوی لولو
راستی من جز اون یه درصد بودماااااااااااااااااااااااااااا
بعد هم تو با اون حالتم .....؟

من در بستر مرگ هم که باشم بازم چرت نوشت هام رو ادامه میدم!

باران 1389/09/30 ساعت 22:15 http://the-rain.blogsky.com

ما با هیجان خوندیمت...با پوتین تا زیر گردن بسیار حال کردم
ایشالا هرچه زودتر صحت کامل حاصل شه

انشاالله تعالا ... ای هیجانی!

fRed 1389/10/01 ساعت 01:24

گاری..

اونم از نوع باری

http://hofop.blogsky.com 1389/10/02 ساعت 22:56

من جزو اون ی درصد بودم:دی
تحلیل سیاسیتم حرف نداشت نظرت چیه بری تی وی حرف بزنی؟آیا؟

نخیر نمیروم اصرار نکن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد