چه عیدی ؟
اصولاً چه کشکی و چه دوغی!؟ اه ... انقدر بدم میاد میگن عیدتون مبارک عیدتون مبارک... عَید مبارک نخوایم کیو باید ببینیم... کم از این عربا میکشیم حالا بیایم عیداشونم جشن بگیریم؟؟؟ ما مگه خودمون کم جشن و مناسبت داریم ... اصلاً انگار هر چی عربا حال مارو بگیرن و خلیج فارسو جعل کنن و هزارتا کوفت و زهر مار دیگه، عرب پرستی هم بیشتر میشه ... با لب و دهن خندون برگشته میگه عیدتون مبارک ... زهر مار کوفت درد بی درمان دیوانه ... دلم میخواست یه دونه با مشت میزدم تو دهنش تا دیگه از این مزخرفات بلغور نکنه ...
پانوشت یک : عید قربان ... بیچاره گوسفندا ، امروز روز عزاداریشونه ...
پانوشت دو : اصلاً قربانی یعنی چی برای چی حیوون بدبختو میکشین الکی، خون ریزی دوس دارین؟
پانوشت سه : آشغال کله ها ...
یعنی بین اینهمه وبلاگ، خوندن وبلاگ تو، دیورز خیلی مزه داد..
جایی که همه داشتن این عید کثیف رو به هم تبریک میگفتن و حیوونای زبون بسته رو جلوی چشم بچهها به اسم سنت قتل عام میکردن، پیدا کردن اینجا یه کم آرومم کرد..
ممنونم ازت ، راس میگی خودمم اینجوری بودم ....
چه دوس دختر نازی
چه آرامشی داری
سلااااااااااااااااااااااااااام دلم تنگیده بود واسه بعضیا
عکس دوس دخترت خیلی نازه مبارکت باشه
در مورد این پستت چیزی نگم بهتره چون بدجور خودم قاطیم
کمتر کسی به عکس دوس دخترم توی بلاگ توجه کرده بود چون کسی وبلاگمو تا آخر نگاه نمیکنه ... مرسی ازت
میدونی باز حداقل اگه میگفتن جشن یه بزن برقصی بود یه چیزی جشناشونم عزایه واسه خودش فقط تعطیلیش به دردمون میخوره که از گه بودنشون نصفشون به جمعه افتاده
!